سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پرتگاه
 

گفت‌وگو با نویسنده وبلاگ برگزیده سال، «یک پزشک»
محمدمهدی مولایی- دنیای کامپیوتر و ارتباطات
اشاره: در نظرسنجی برترین‌های رسانه‌ای سال ۸۵ که توسط نشریه الکترونیکی 7سنگ انجام شد، در بخش وبلاگ‌ها، وبلاگ یک پزشک (www.1pezeshk.com) با نظر کاربران به عنوان وبلاگ برگزیده سال انتخاب شد. علیرضا مجیدی صاحب این وبلاگ پیش‌تر گفت‌وگویی با دکتر ترانه رضوی، پزشک گوگل انجام داده بود که در شماره 46 دنیای کامپیوتر و ارتباطات منتشر کردیم. اکنون به بهانه این انتخاب، هفت‌سنگ با نویسنده این وبلاگ مصاحبه‌ای ترتیب داده که بخش‌هایی از آن را در ادامه می‌خوانید.

• وبلاگ شما در رده وبلاگ‌های علمی- آموزشی قرار می‌گیرد و به نظر انتخاب‌کنندگان topmedia.ir به عنوان بهترین وبلاگ علمی-آموزشی هم انتخاب شد. اما علاوه بر این در مرحله دوم از طرف کاربران به عنوان برترین وبلاگ ‌سال هم انتخاب شد. در حالی که در این نوع انتخاب‌ها معمولا رسانه‌های علمی کمتر مورد توجه قرار می‌گیرند و بیشتر عامه‌پسندها انتخاب می‌شوند. ۱ پزشک علیرغم اینکه یک وبلاگ علمی است توانست نظر مخاطبان عام را هم جلب کند. این انتخاب را شما نشانه ارتقای سطح مخاطبان وبلاگستان می‌دانید یا وبلاگ شما ویژگی خاصی داشته است؟
راستش من هم انتظار نداشتم در مرحله دوم وبلاگم به عنوان بهترین وبلاگ انتخاب شود، به خصوص که در مسابقات دیگر مثل مسابقه بهترین وبلاگ دویچه‌وله، وبلاگم کوچک‌ترین رأیی نیاورد. ترجیح می‌دهم موضوع را از این زاویه مورد بررسی قرار داهم که چرا وبلاگ‌های علمی تا به حال در ایران نتوانسته‌اند در وبلاگستان خود را به طور جدی مطرح کنند و محبوب شوند. در وبلاگستان ایران تا به حال وبلاگ‌هایی که به مسائل اجتماعی- سیاسی می‌پرداخته‌اند و وبلاگ‌هایی که عمده مطالبشان روزنوشت‌های نویسنده‌شان بوده، بیشتر مورد توجه قرار می‌گرفتند. با توجه به اینکه بسیاری از مسائل و نظرات و دیدگاه‌هایی که در این وبلاگ‌ها مطرح می‌شوند، در عمل قابل طرح در رسانه‌های رسمی نیستند، اقبال به این دسته وبلاگ‌ها زیاد می‌شود. در کنار این مسئله با ضعف بیش از حد «وبلاگ‌نویسی علمی» روبرو هستیم، یعنی کمتر می‌بینیم که افراد متخصص و دانشگاهی کشورمان در سطح بالا، وب‌سایت و یا وبلاگ فعالی داشته باشند. مثلا شما تصور کنید به وبلاگستان وبلاگ‌های چند دکتر ادبیات، چند شیمیست و فیزیکدان، اضافه شود و این عده بتوانند با شناخت سلایق مخاطب، پست‌های عامه‌فهم بنویسند، طبعا با این کار غنای وبلاگستان فارسی بالا خواهد رفت.

من شخصا یکی دو سال خواننده حرفه‌ای وبلا‌گ‌ها بودم، سعی کردم آشنایی نسبی با رسانه وبلاگ پیدا کنم و سلیقه مخاطبان را حدس بزنم. در کنار این مسئله قبل از نوشتن هر پست سعی می‌کنم خودم را جای خواننده نوشته‌ها بگذارم و ببینم یک خواننده خسته از کار روزانه که پشت مانیتور نشسته، موضوع و نوع نوشته‌ام برایش جالب خواهد بود یا نه. راستش توجه به مقوله‌ای به نام سرگرمی‌سازی entertainment آن هم از نوع مسئولانه‌اش، مسئله‌ای ضروری برای همه رسانه‌هاست. بنابراین من به عنوان یک وبلاگ‌نویس همواره توجه می‌کنم که اگر پستی مانند یک پست آی‌تی خاص و یا یک پست صرفا پزشکی دارم، در کنارش یکی دو پست سرگرم‌کننده هم داشته باشم، به مخاطب احترام بگذارم، نوشته تکراری نداشته باشم، اخبار دست اولی را که در وب فارسی وارد نشده‌اند وارد وبلاگ کنم، از عکس و ویدئو در پست‌هایم استفاده کنم و پست‌هایم را با زبانی ساده و برای همگان بنویسم.

• به نظر می‌رسد وبلاگ‌نویسی برایت خیلی جدی است. در این یکی دو سال که به نظر بعضی‌ها دوران افول وبلاگ‌نویسی است کمتر وبلاگ مطرح و منظمی را می‌توان پیدا کرد که مطالب جدی داشته باشد. وبلاگ‌نویسان حرفه‌ای قدیمی هم کمی بی‌حوصله و بی‌انگیزه‌اند و برخی‌هایشان هم بیشتر گرفتار حاشیه و دعواهای وبلاگی شده‌اند. اما تو هنوز با قدرت ادامه می‌دهی و تقریبا هر روز در وبلاگت یک مطلب جدی منتشر می‌کنی. این همه انگیزه را از کجا می‌آوری؟
فکر می‌کنم قبلا هم در یکی از روزنوشت‌هایم نوشته‌ام که وبلاگ‌نویسی برای من یک چیز انرژی‌گیر نیست، بلکه ابزاری برای تمدد اعصاب و مطرح کردن علاقه‌مندی‌هایی است که در عالم واقع مجالی برای طرحشان پیدا نمی‌کنم.

• از مطالب و لینک‌هایی که در وبلاگت قرار می‌دهی به نظر می‌رسد یک وبگرد حرفه‌ای باشی. اینترنت روزانه چقدر از وقتت را می‌گیرد؟ این زمان به کار و زندگی‌ات لطمه نمی‌زند؟
جواب این سؤال بیشتر به تکنیک نوشتن من برمی‌گردد و من تا به حال فرصت نکرده بودم در مورد شیوه نوشتنم برایتان توضیح بدهم. من هر روز وقت معینی برای همه کارهای اینترنتی و از جمله وبلاگ‌نویسی کنار گذاشته‌ام که مجموعا به 2 ساعت نمی‌رسد، این دو ساعت به دو یا سه قسمت تقسیم کرده‌ام، مثلا 40 دقیقه قبل از نهار، 40 دقیقه در هنگام غروب، نیم ساعت آخر شب، یعنی عملا ساعات مرده را به وبگردی می‌پردازم. عمده صرفه‌جویی زمانی‌ام در وبگردی برمی‌گردد به یک کلمه: فید! اگر با فید یا همان rss آشنا باشید، می‌دانید که به یاری آنها می‌شود، در زمان بسیار کوتاهی، از به روز شدن سایت‌ها و وبلاگ‌ها مطلع شد و مطالبشان را مرور کرد. می‌بینید که اینجا هم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و مسئله را کشاندم به فید! من تقریبا وقت اول وبگردی‌ام را اختصاص می‌دهم به مطالعه سایت‌های و وبلاگ‌های معتبر آی‌تی و خبری.

تقریبا در خبرخوان خودم خروجی فید 30 منبع خبری آی‌تی و همین تعداد منبع خبری پزشکی و منبع خبری اخبار روز دنیا را قرار داده‌ام. سرعت مطالعه‌ام نسبتا بالاست، ‌طوری که در عرض نیم ساعت، علاوه بر مرور کلی اخبار، حدودا 12-10 سوژه مناسب برای نوشتن در وبلاگ پیدا می‌کنم. از این تعداد سوژه آنهایی را که در وبلاگم قابل طرح هستند و وقت زیادی برای نوشتن نمی‌گیرند و با سلیقه و نوع نیاز مخاطبان وبلاگ هماهنگ هستند، انتخاب می‌کنم و در وقت دوم وبلاگ‌نویسی، می‌نویسم. سابقا وقت بیشتری برای نوشتن پست‌هایم می‌گذاشتم، اما به تازگی بیشتر پست‌ها را در عرض فقط چند دقیقه می‌نویسم. به علاوه من اصلا وبگردی برنامه‌ریزی‌نشده ندارم، چت‌هایم بسیار محدود هستند و بیشتر وقت‌ها مسنجرم بسته است. در ضمن بسیاری از مطالبی را که فرصت خواندن آنها را پیدا نمی‌کنم به گوشی موبایلم منتقل می‌کنم و بعدا مثلا در بیمارستان در فاصله ویزیت بیماران، در زمانی که نمی‌شود کار خاصی انجام داد، مطالعه می‌کنم.

• شما که خودت پزشک هستی به نظرت این میزان استفاده زیاد از اینترنت نشانه‌ اعتیاد اینترنتی نیست!؟
شما که خودتان بهتر می دانید، هیچ معتادی پیدا نمی‌شود که اعتیادش را تأیید کند! پزشک و غیرپزشک ندارد! جواب سوال قبل هم تا حدی پاسختان به این سوال است!

• حالا اگر یک هفته به اینترنت دسترسی نداشته باشی چه می‌کنی؟ تحملش چقدر ممکن است مشکل باشد؟
شاید سه چهار بار این مسئله برایم پیش آمده، برای خودم عجیب بود که دلتنگی چندانی برای اینترنت، نداشتم. در این روزها ساعات وبگردی را اختصاص دادم به خواندن کتاب. اتفاقا این مشکل کانکشن گاهی اوقات یک توفیق اجباری است.

• کی و چطور با وبلاگ‌نویسی آشنا شدی؟ چطور شد تصمیم‌گرفتی خودت هم وبلاگ‌ داشته باشی؟ از راه‌انداختن وبلاگ هدف خاصی را دنبال می‌کردی یا صرفا برای سرگرمی و ورود به یک تجربه جدید بود؟
اولین بار وقتی اینترنت بودم، ‌در یکی از مجله‌ها خواندم که یاهو فضای رایگان geocities دارد که در آن به رایگان می‌شود یک شبه ‌سایت راه انداخت، روز بعد به یک کافی‌نت رفتم و وقتی اولین نوشته‌ام را روی این فضا دیدم خیلی هیجان‌زده شدم ولی کار را ادامه ندادم. زمان گذشت تا اینکه در یکی از روزنامه‌ها که الان درست خاطرم نیست، راهنمای حسین درخشان را در مورد وبلاگ‌نویسی خواندم، کار دشواری به نظرم آمد، و آن زمان فرصت زیادی برای این کار نداشتم به خصوص که بعد از مدتی ایام خدمت سربازی رسید که اصلا اجازه نمی‌داد، به کارهای جانبی بپردازم. بعد از سپری شدن خدمت سربازی هم یک سالی گذشت و من تنها خواننده صرف وبلاگ‌ها بودم ولی در حین وبگردی همواره چیزهایی برای نوشتن به نظرم می‌آمد و با خودم می‌گفتم اگر وبلاگ داشتی، این مطلب را به راحتی می‌توانستی بنویسی و احتمالا مطلب پرخواننده‌ای می‌شد.

اما جرقه اصلی و مشوق اصلی برای وبلاگ‌نویسی دیدن سایتی بود که ایندکس وبلاگ‌های پزشکان غربی بود (medlogs.com)، خواندن نوشته‌های متنوع این وبلاگ‌نویسان برایم بسیار جالب بود، می‌دیدم که آنها در مورد همه چیز می‌نویسند، از رخدادهای سیاسی گرفته، تا مسائل پزشکی و از خبرهای مهم آی‌تی گرفته تا مسائل هنری. بنابراین یک ماه از خواندن این وبلاگ‌ها نگذشته بود که وبلاگی در بلاگر راه انداختم (http://1physician.blogspot.com) و شروع کردم به نوشتن. انتخاب نام این وبلاگ هم کاملا تصادفی بود، آن روز من هر نامی برای وبلاگ انتخاب می‌کردم از اسامی شاعرانه گرفته تا نام‌های روتین، می‌دیدم که همه قبلا ثبت شده‌اند، نهایتا از سرناچاری این نام را انتخاب کردم. راستش روزهای اول فکر می‌کردم که نوشته‌های پزشکی طرفدار زیادی داشته باشند و تصورم این بود که تعداد خوانندگان پزشک آنقدر زیاد باشند که مجبور شوم، تنها در مورد خبرها و مسائل پزشکی بنویسم، اما به تجربه فهمیدم که با این نوع نوشتن، مخاطب زیادی پیدا نمی‌کنم و باید تنوع زیادی به وبلاگ بدهم.

• روند وبلاگ‌نویسی فارسی را چطور می‌بینی؟ به نظر تو وبلاگ‌نویسی فارسی در آینده به کجا می‌رود؟
اگر نخواهم تعارف کنم باید بگویم که وبلاگستان در حال حاضر دچار سکونی نسبی است و توقع من را از جامعه ایران برآورده نمی‌کند. علت آن را می‌توان مسائل مختلفی دانست. عدم آشنایی افراد تحصیل‌کرده با اینترنت به طور عام و وبلاگ‌نویسی به طور خاص از جمله این علت‌هاست. شما حتما با استادانی آشنا هستید که حتی آدرس میل هم ندارند و همه کارها و مطالعاتشان کاغذی است. بسیاری بین چت، وبگردی بی‌هدف، برنامه‌نویسی حرفه‌ای و وبلاگ‌نویسی تمایزی قائل نیستند. و عده زیادی هم وبلاگ‌نویسی را یک کار تینیجری و ابزاری برای dating می‌دانند! بنابراین با منفک شدن این افراد متخصص از محیط وبلاگستان، وب فارسی سرمایه عظیمی را از دست می‌دهد. من باور دارم حرف‌ها، خاطرات، دیدگاه‌ها و تحلیل‌های زیادی در جامعه تحصیل‌کرده ایرانی وجود دارد که به سبب ناآشنایی صاحبانشان با وبلاگستان، هیچگاه فرصت طرح در این محیط دیجیتال را پیدا نمی‌کنند. مسئله دیگر اینکه بسیاری از وبلاگ‌های پرمخاطب و پربازدیدکننده غربی به معنی واقعی کلمه «حرفه‌ای» هستند.

شما بهترین وبلاگ‌های آی‌تی خارجی را در نظر بگیرید، همه آنها اسپانسر مالی دارند و همیشه پر هستند از آگهی. بنابراین نه تنها هزینه دومین و هزینه ساعات نوشتن را به دست می‌آورند، بلکه وبلاگ یک درآمد جانبی هم برای آنها محسوب می‌شود. نبودن چیزی به نام «تجارت الکترونیک» در ایران و همچنین مرسوم نبودن «آگهی اینترنتی» ضربه جدی به وبلاگ‌نوسی حرفه‌ای می‌زند. ما حتی نمی‌توانیم از سیستم آگهی کلمه‌ای گوگل در وبلاگ‌هایمان استفاده کنیم. شخصا به زحمت با آگهی‌های اندکی که اخیرا جذب کرده‌ام، می توانم خرج سالانه هوستینیگ وبلاگ را سربه‌سر کنم ولی بسیاری از وبلاگ‌های دیگر این امکان را ندارند. مسئله دیگر این است که خطوط قرمز نوشتن در ایران به درستی مشخص نیستند. یک وبلاگ‌نویس نمی‌داند که می‌تواند با نام حقیقی بنویسد و یا مستعار نوشتن به صلاحش است. نمی‌داند ابراز نظر در مورد یک مسئله سیاسی و یا اجتماعی فراتر از خطوط قرمز است یا نه. موج گسترده محدودیت اینترنتی هم از دیگر عوامل است.

این امر ضمن اینکه باعث می‌شود خیلی از تازه‌واردان دنیای اینترنت، اصلا وبلاگ‌نویس نشوند، دسترسی به بسیاری از منایع دست اول و معتبر خبری را با دشواری بسیار روبرو می‌کند. فکر می‌کنم که نزدیک به 30 درصد منابع خبری من فیلتر هستند. در صورتی که این منابع چیزی نیستند جز سایت‌های و وبلاگ‌های پزشکی و آی‌تی که عاری از مطالب مبتذل و یا سایر محتواهای ممنوع‌شده هستند. پایین بودن سرعت دسترسی به اینترنت هم علت دیگر است. اگر سرعت کانشکن ما اندکی بالاتر بود و می‌توانستیم وبلاگ‌ها و سایت‌ها را به معنی واقعی کلمه چندرسانه‌ای کنیم، طبعا علاقمند و مخاطب بیشتری پیدا می‌کردیم. شما خودتان را جای یک وبلاگ‌نویس بگذارید، چقدر می‌توانید برای باز شدن یک صفحه، دانلود یک فایل، آپلود نوشته‌ها و عکس‌ها در وبلاگ وقت بگذارید؟ بسیار پیش می‌آید که یک کار حداکثر دو سه دقیقه‌ای، نیم ساعت وقت آدم را می‌گیرد.

همین پایین بودن سرعت اینترنت اصلا باعث شده تعداد پادکست‌های فارسی فعال به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. چون یک کاربر اینترنتی با سرعت پایین اصلا ریسک نمی‌کند یک فایل چند مگابایتی صوتی را با زحمت دانلود کند، فایلی که دست آخر معلوم نیست برایش جالب خواهد بود یا نه. از سوی دیگر داشتن ویدئوبلاگ و آپلود ویدئو در سایت‌های اشتراک ویدئو، کار تقریبا ناممکنی برای ماست. من شخصا، سینما یکی از علاقه‌مندی‌هایم است. دوست داشتم سکانس‌های برتر فیلم‌های ایرانی و خارجی را با سلیقه خودم کات کنم و در یوتیوب آپلود کنم. ولی پایین بودن سرعت اینترنت باعث شد از این کار صرف‌نظر کنم. موضوع دیگر نبودن مشوق و نوع نگاه به رسانه وبلاگ است. در غرب وبلاگ را یک شکل مدرن رسانه می‌دانند. بسیاری از سایت‌های خبری و روزنامه‌های معتبر بخشی برای بررسی وبلاگ‌ها دارند، نوشته‌ها و خبرهای بسیاری را می توانید پیدا کنید که در رسانه وبلاگ تحلیل می‌شود. وقتی «پدیدآورندگان آماتور محتوا» از سوی نشریه تایمز به عنوان شخصیت برتر سال انتخاب می‌شوند، بیش از پیش می‌توان به اهمیت و ارزشی که در غرب به رسانه وبلاگ داده می‌شود، پی‌برد.

اما در ایران عملا وبلاگ یا رسانه تصور نمی‌شود و یا یک شکل بسیار ابتدایی آن فرض می‌شود. نداشتن حرف هم مسئله دیگر است. حقیقت این است که محتوای رسانه‌ها و وبلاگ‌ها منعکس‌کننده باورها، دانش و تحلیل مردمان یک جامعه است. بنابراین شما چطور در جامعه‌ای که سرانه مطالعه آن در حد چند دقیقه است و تیراژ کتاب‌ها و روزنامه‌هایش، روز به روز کمتر می‌شود، انتظار داری مردم حرف زیادی برای گفتن داشته باشند؟

• به نظر می‌رسد کمتر در حرکت‌های جمعی وبلاگی شرکت می‌کنی و با وبلاگ‌نویسان دیگر کمتر تعامل داری. این به دلیل شخصیت فردی‌ات است یا می‌خواهی از حاشیه‌ها دور باشی؟
به وبی که این روزها تجربه‌اش می‌کنیم، لقب وب 2 داده‌اند. وب 2 شاخص‌های زیادی دارد. اما مهمترین ویژگی وب 2، چیزی نیست، جز «اشتراک» و «همکاری». طبعا من هم علاقه دارم به سبک خودم در بسیاری از این حرکت‌های جمعی شرکت کنم. اما به سبب پاره‌ای از مسائل که در پاسخ به سؤالات قبل هم عنوان شده کمتر فرصت پیدا می‌کنم در حرکت‌های جمعی وبلاگستان شرکت کنم. این مسائل را در نبود وقت و سهمیه‌بندی سخت‌گیرانه وقت که دارم، تعریف نبودن خطوط قرمز و مستعار ننوشتن خودم، حاشیه‌ای بودن بعضی از این حرکات و عدم علاقه شخصی خودم برای شرکت در آنها می‌توانم خلاصه کنم. اما در کنار این مسئله در یک سال اخیر تلاش بسیار کرده‌ام که دست کم جامعه‌ اینترنتی به نام «وبلاگستان پزشکی ایران» بسازم. در این راستا یک خبرخوان آنلاین ایجاد کردم و به تازگی یک لینکدونی به سبک سایت دیگ و یا همان بالاترین خودمان درست کردم، حتی تصمیم دارم یک شبکه اجتماعی شبیه سایت فیس بوک و یا یک نشریه اینترنتی پزشکی برای پزشکان درست کنم. اما اعتراف می‌کنم که متشکل کردن پزشکان ایرانی به خصوص در محیط سایبر کار بسیار دشواری است و تا زمانی که بیشتر پزشکان خود، نخواهند، به این هدف دست پیدا نمی‌کنیم.

• کمی هم در مورد خودت بگو. در وبلاگت کمتر در مورد خودت نوشته‌ای. حتما برای مخاطبانت جالب است که بیشتر در مورد تو بدانند.
یک پزشک ایرانی که در خارج محیط اینترنت همه دغدغه‌ها و مشکلاتی را که سایر همکارانش دارند، دارد! سی ساله، مجرد، شاغل در بخش اورژانس یکی از بیمارستان‌ها، خواننده حرفه‌ای نشریه‌ها و البته یک وبگرد نسبتا حرفه‌ای!

• وبلاگت چقدر بازدیدکننده دارد و مخاطبانت بیشتر در چه طیف و گروهی هستند؟ با خوانندگانت چطور تعامل داری؟
بازدیدکننده وبلاگم متغیر است، روزهایی که می‌نویسم بالای 700-600 نفر و اگر پست نسبتا خوبی داشتم بالای هزار نفر. به طور متوسط این روزها که ایام امتحانات دانش‌آموزان و دانشجویان هم هست بالای 600 نفر. مخاطبانم را طبعا بیشتر جوانان تشکیل می‌دهد و دانشجویان دانشگاه‌ها، فکر می‌کنم دوست‌داران مسائل آی‌تی بیشتر طالب خواندن وبلاگم باشند تا همکاران پزشک.

• برایت پیش آمده که وبلاگ‌نویسی برایت زمینه‌ساز ارتباط یا آشنایی خاصی شود که در زندگی‌ات تاثیر بگذارد؟ خاطره خاصی از ارتباط و تعامل با خوانندگان وبلاگ داری؟
طبعا آدم در حین وبلاگ‌نویسی آشنایان عام و خاص زیادی پیدا می‌کند من هم از این امر مستثنی نیستم. در این مدت دوستان زیادی از طریق وبلاگ پیدا کرده‌ام که گفت‌وگو و تبادل نظر با آنها برایم بسیار لذت‌بخش بوده است. وبلاگ‌نویسی باعث شد کم‌کم نوشتن برای نشریات کاغذی را هم شروع کنم. گرچه وقت زیادی برای این نوع نوشتن ندارم اما تجربه نوشتن برای نشریات برایم بسیار جالب و لذت‌بخش است. نوع و ماهیت رسانه‌های کاغذی با رسانه وبلاگ، تا حدی متفاوت است، در وبلاگستان مجبوری مطالب کوتاه و مختصر و مفید بنویسی، بعضی از نوشته‌ها هم اصلا برای درج در وبلاگ مناسب نیستند. اما در نشریات کاغذی می‌توانی مخاطبانی داشته باشی که مطالب متفاوت و طولانی‌ات را هم بخوانند. همچنین خوانندگانی پیدا می‌کنی که هیچگاه با نوشته‌های اینترنتی‌ات آشنا نبوده‌اند. راستش اگر چیزی به نام روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در ایران داشتیم، بسیار علاقمند بودم با افزایش مهارت‌های نوشتاری خودم، در زمینه‌های مورد علاقه‌ام به صورت حرفه‌ای در نشریات بنویسم. اما فعلا به نوشتن مطالب پراکنده اکتفا می‌کنم.


[ سه شنبه 86/6/27 ] [ 10:21 صبح ] [ Babak ] [ نظرات () ]

درباره وبلاگ

لینک های ویژه
امکانات وب


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 153281