پرتگاه | ||
پیروزی در زندگی به عوامل مختلفی بستگی دارد: 1- ایمان به پیروزی : کسی میتواند به پیروزی برسد که خواهان آن باشد و در وجود خود توان رسیدن به آن را بیابد و خویش را لایق رسیدن به پیروزی بداند و نسبت به تحقق آن امیدوار باشد. این امر نیاز به روی آوردن به افکار مثبت و طرد افکار منفی دارد. 2- تصمیم و قاطعیت: یکی ار رموز پیروزی مردان بزرگ، اراده قوی و عزم راسخ آنها بوده است. کسانی که از میان موانع و مشکلات بگذرند و از تندباد حوادث به سلامتی عبور کنند، به اهداف متعالی خود خواهند رسید. چه بسا افرادی که از امکانات خوبی برخوردارند، ولی به دلیل سستی اراده و عدم اعتماد به نفس و عدم قاطعیت در امور، از اتخاذ تصمیم بازمانده و به رکود و شکست تن دادهاند و چه بسا افرادی که با وجود امکانات کم و شرایط سخت، با عزمی راسخ و اعتماد به نفس به قلههای رفیع پیروزی نائل گشتهاند. 3- پشتکار و استقامت: پیروزی و پیروزی برای کسانی که در عرصه پیکار زندگی تسلیم موانع نشده و با صبر و شکیبایی به راه خود ادامه دادهاند.صبر و ظفر هر دو دوستان قدیماند بر اثر صبر نوبت ظفر آید.میگویند: "نجاری دراثنای ساختن یک صندلی که به یکی از قضات متعلق بود، اهتمامی زیاد ظاهر میساخت و در استحکام آن سعی بلیغی داشت. کسی به وی گفت: این اندازه و موشکافی برای چیست؟ گفت: برای این که میخواهم روزی بر آن بنشینم.عاقبت نیز چنین شد. نجار مزبور، به خواندن علم حقوق شرع کرد و پس از مدتی به منصب قضاوت رسید". زکوشش به هر چیز خواهی رسی به هر چیز خواهی کماهی رسی میگویند: یک دانشآموز چینی که در رشته تحصیلی خود پیشرفتی به دست نیاورده بود، از شدت یأس و نا امیدی کتاب هایش را جمع کرد و به دور افکند. در همان لحظه مشاهده کرد که زنی مستمند قطعه فلزی را با سختی سوهان میزند تا از آن سوزنی درست کند. مشاهده این صحنه به او درسی آموزنده آموخت. او تصمیم گرفت به کلاس درس برگردد و به هر قیمتی که هست، با قاطعیت تمام به ادامه تحصیلات بپردازد.او در سایه شکیبایی در ردیف دانشمندان شهیر عصر خود قرار گرفت. 4- خودشناسی: یکی از راههای رسیدن به پیروزی ، خودشناسی است. منظور از خودشناسی، شناسایی ذوق و استعداد و تواناییها است. از ادیسون پرسیدند: چرا اغلب جوانان موفق نمیشوند؟ گفت: برای این که راه خود را نمیشناسند و در جاده دیگری گام بر میدارند. یکی از دلائل شکست بعضی از جوانان، در نظر نگرفتن علاقه و ذوق شخصی است. مثلاً شخصی به درس علاقه ندارد، ولی به کارهای هنری یا فنی علاقهمند است. با این حال با اکراه واجبار و یا متأثر شدن از دیگران به تحصیل میپردازد. بدیهی است در این صورت به توفیقی دست پیدا نمیکند. [ سه شنبه 88/5/6 ] [ 1:33 عصر ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
*راز دوستی در تفاوت قائل شدن میان دوستان است . صداقت را به چاپلوسی وصمیمیت را به لبخندهای تصنعی ترجیع دهید. *راز دوستی دانستن آن ، است برای یافتن دوستان صمیمی باید اول خودت یک دوست باشی *راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است. نسبت به دیگران آزاده رفتار کن *راز دوستی ، در قسمت کردن شادی ها با دیگران است . *راز دوستی در این است که در خوشبختی دیگران نه فقط باحرف ، بلکه با عمل سهیم باشی . *راز دوستی در دوست داشتن بی قید و شرط دیگران است *راز دوستی در این است که دوستانت را همان طور که هستند بپذیری وسعی نکنی آنها را به دلخواه خودت بار آفرینی کنی . *راز دوستی در این است که حالات خوب و بد خود را به دیگران تحمیل نکنی ، اما به آنها فرصت دهی که احساس خود را بیان کنند. *راز دوستی در این است که نیازهای دیگران را مقدم بر نیازهای خودت بدانی . *راز دوستی در این است که هرگز اشتیاق دوستانت را نسبت به مسائل مختلف تغییر ندهی. *راز دوستی در محترم شمردن است. به حقوق و دیدگاه های دوستت احترام بگذار. *راز دوستی در این است که تغییر حالات خود را با خوشرویی و حسن نیت بپذیری. [ سه شنبه 88/5/6 ] [ 1:30 عصر ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
در این مقاله قصد داریم راه های تقویت تفکر مثبت را بیان کنیم : 1- نسبت به خودمان احساس خوبی داشته باشیم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانیم. 2- لیستی از صفات مثبت خود تهیه کنیم و راههای تقویت آنها را بیابیم و تجربه کنیم. 3- لیستی از افکار منفی خود در طی روز تهیه و سعی کنیم برای هر فکر منفی یک فکر مثبت معادل بیابیم تا به کمک آن بتوانیم با افکار منفی مقابله کنیم. 4- سعی کنیم در گفتار و برخوردهای روزانه از کلمات و جملات مثبت استفاده کنیم، مثلاً در ملاقات با دیگران بجای استفاده از کلمه «خسته نباشید» که دارای بار منفی و القای حس خستگی است، بگوییم «خدا قوت»، «شاد باشید» و یا «پر انرژی باشید» 5- افکار خود را متوجه خوبیها و جنبههای مثبت زندگی کنیم تا به مرور مثبتنگر شویم. 6- با خوشبینی سعی کنیم، دستوراتی به ذهن خود بدهیم که اندیشههای جدید مثبت شکل گیرند. 7- هر روز صبح که از خواب بر میخیزیم با نگاه کردن به منظره ی یک تابلوی نقاشی زیبا و یا اسماءالله روز خود را با نشاط و خوشبینی آغاز کنیم. 8- از افراد منفینگر یا موقعیتهایی که باعث ایجاد افکار ناخوشایند و منفی میشوند دوری و یا سعی کنیم کمتر با آنها برخورد داشته باشیم. 9- به مشکلات به عنوان محکی برای ارزیابی تواناییهای خود نگاه کنیم و هرگز نتیجه ی بدی را پیشبینی نکنیم، زیرا مشکلات فقط به اندازهای مهم هستند که ما آنها را مهم میپنداریم. 10- به لحظات و خاطرات زیبا و دوست داشتنی گذشته ی خود فکرکرده و سعی کنیم آنها را تکرار نماییم. 11- از تردید و دودلی دوری کرده و کارها را با جدیّت دنبال کنیم. 12- به ندای منفی درونی خود و تلقینهای مخرب و نگران کنندهی دیگران بیتوجه باشیم و سعی کنیم عکس آنها را انجام دهیم.
14- از میان اهداف خود هدفی را انتخاب کنیم که امید بیشتری به موفقیت آن داریم و در تلاش برای تحقق آن، به فکر تأیید یا تکذیب دیگران نباشیم. 15- در توصیف احوال و زندگی خود از کلمات مثبت استفاده کنیم. 16- در تعریف از افراد خانواده یا دوستان از کلمات مثبت و روحیه بخش استفاده کنیم (فلانی شخص بسیار شریف و بزرگواری است.) 17- از چشم و همچشمی و حسادت که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری و سعی کنیم روش زندگی خود را خودمان انتخاب کنیم. 18- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنیم و بدانیم که در سایه ی سعی و تلاش به آنچه بخواهیم میرسیم. 19- قدر لحظات زندگی را بدانیم و از آنها به خوبی استفاده کنیم، زیرا هرگز تکرار نخواهد شد. 20- برای تغییر اوضاع و شرایط نامساعد اقدام کنیم و مطمئن باشیم که میتوانیم آنها را از بین ببریم. 21- از خود انتظار بیش از حد نداشته باشیم و خود را همه فن حریف ندانیم، به عبارت دیگر از کمال گرایی مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتوانی میشود خودداری کنیم. 22- خود را از قید و بندهای آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگی کنیم تا فکر و خیال آسودهای داشته باشیم. 23- از انزوا و گوشهگیری که باعث ایجاد افکار منفی میشود دوری کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فامیل و دوستان سپری کنیم. 24- هر وقت احساس کردیم که افکار منفی سراغمان آمده است، وضعیت خود را تغییر دهیم و به کاری سرگرم شویم. 25- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفی به سراغمان بیاید، تا خسته نشدهایم به رختخواب نرویم. 26- هرگز به هیچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنیم. 27- اعتماد به نفس خود را در هر شرایطی حفظ کنیم و هرگز به دیگران اجازه ندهیم که آن را متزلزل کنند. باید متوجه باشیم که اعتماد به نفس کلید خلق تفکر مثبت است. 28- خندیدن را فراموش نکنیم. خندیدن باعث میشود تا افکار ناراحت کننده و منفی جای خود را به افکار مثبت و شاد بدهند. اجرای راهکارهای تقویت مثبت هیچ هزینهای ندارند و به سن و سال افراد نیز مربوط نمیشوند. فقط باید این شعار را فراموش نکنیم: « اگر افکارمان را کنترل کنیم، زندگیمان متحول میشود » [ چهارشنبه 86/8/9 ] [ 8:35 عصر ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
اگر بگوییم تمامی انسانها در طول زندگیشان بارها به نحوی دچار شکست و عدم موفقیت شدهاند و لحظات سخت و دشوار شکست را تجربه کردهاند و آن را پشت سر گذاشتهاند و یا مزه تلخ آن را چشیدهاند گزاف نگفتهایم. انسان پس از شکست و ناکامی احساس یأس و ناامیدی و بعضاً سرخوردگی میکند که این امر کاملاً طبیعی است و در واقع این حالت ، واکنشی است که بدن در مقابل این حس ناخوشایند از خود نشان میدهد و علامت هشدار دهندهای برای غلبه بر شکست و ناکامی است به شرط اینکه بتوان با اقتدار، پشتکار و جسارت ، شکست را به پیروزی دلچسب تبدیل کرد، حتی بعضی از افراد پیروزی و موفقیت خود را بعد از شکست بیش از هر چیز مرهون پشتکار و مقاومت خود میدانند. در این وادی انسانها به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانی هستند که بدبین و دچار ضعف شخصیتی هستند. این افراد بر این باورند که شکست و عدم موفقیتشان همیشگی و ماندنی است و احساس میکنند که دیگر به پایان راه رسیدهاند و تمامی درها به رویشان بسته شده است. در این لحظه به مرور گذشته میپردازند و مرتباً خود را سرزنش میکنند که اگر فرضاً این کار را میکردم، حتماً موفق میشدم اما غافل از اینکه به امید " اگر "ها نمی توان نشست. اما دسته دوم افرادی هستند که با علم به این که شکست و عدم موفقیت امری کاملاً طبیعی و جزء جداییناپذیر نظام بشری است ، با درایت به دنبال دلایل شکست میگردند، در واقع این دسته از افراد با تجربه کردن نقاط روشن و تاریک و فراز و نشیب زندگی به حیات خود معنا و مفهوم میبخشند زیرا که انسان مقتدر تشنه ی مقابله کردن با سختیها و غلبه کردن بر آنهاست. [ شنبه 86/7/28 ] [ 10:57 صبح ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
بعد از تلو تلو خوردن و باز کردن درب منزل فقط می خواهید استراحت کرده و آرامش خـود را بدست بیاورید. بنابراین ممکن است با یک نوشیدنی خنک و تماشای تلویزیون خود را آرام و ریلکس کنید. اما این کار توصیه نمی شود. شما قصد دارید استرس را از خود بیرون نمایید و هدف فقط استراحت کردن نیست. کارشناسان بر این عقیده اند که بهترین راه برای تمدد اعصاب این است که فرد به تدریج احساسات خود را ارضاء نماید. غوطه وری احساسات خود را برانگیزید!! مطابق با ذائقه ی خود یک فنجان چای سرد، آب میوه خنک یا آب سرد میل کنید. حس بویائی را فراموش نکنید.بوی عود، یک شمع معطر و یا عطر مورد علاقه همسرتان میتواند شما را آرام کند. حتی می تـوانید به حـمام رفـته با صـابونهای مایع و معطر بدن خود را بشویید. اگر کسی هست که می تـواند شـما را مـاسـاژ دهد، از او بخواهید اینکار را انجام دهد. محققان میگویند که ماساژ مناسب میتواند هورمونهای ایجاد استرس را کاهـش داده و تنش را ازبین ببرد. اگر تنها هستید کمی شانه ها و گردن خود را مالش داده و به آرامی دستها و پاهایتان را ماساژ دهید. تمدد اعصاب تدریجی احساس آرامش بیشتری می کـنـید؟ اکنـون نـوبت تمرین اصلی است : از قسمت بالا با چشم ها شروع میکنیم. چشمان خو را به هم فشار داده و پیشانی را به سمت بالا نگاه دارید گویی در حال تحمل یک فشار عصبی زیاد می باشـید. چند لحظه به همین صورت صبر کنید. سپس چشمان خود را رها کرده و آرام روی هم قرار دهید. احساس کنید کـه تنشها از چشمانتان جدا می شـونـد. از ایـن ملایمت برای چند لحظه لذت برده و دوباره از ابتدا شروع کنید. به سراغ آرواره و فک رفته و همین تـمـرین را در ایـن قـسـمـت تـکـرار کـنـید. عضلات فک و آرواره خود را منقبض و بعد از مدتی کوتاه رها سازید تا تنش از شما دور شود.به همیـن ترتیب به طرف قسمتهای پایین تر بدن مانند گردن، شانه ها، قفسه سیـنـه و ... برویـد. هر از گاهی مکث کرده و ببینید در قسمتهای بالاتر هنوز احساس استرس مینمایید یا خیر. اگر تنش زدائی به طورکامل انجام نگرفته بود به آن قسمت برگشته و تمرین را تکرار کنیـد. ( معمولا چشم ها و آرواره نیاز به تکرار تمرین خواهند داشت. ) به همین منوال ادامه دهید تا به شکم، ران، ساق و در انتها به کف پاها برسید. بـستـه به وقتی که شما اختصاص می دهید و زمانی که بدن شما برای ریلکس شدن نیاز دارد این تمرین ممکن است از 15 دقیقه تا 1 ساعت به طول بینجامد. برای رسـیدن بـه آرامـش هـرگـز نـبـاید شـتـابزده عـمل کرد و باید هر آنچه که نیاز دارید و می خواهید به خودتان بدهید. این روش بـرای ایـجاد حـالت خـود تـلقـیـنی و رسیدن به آرامش مطلق بسیار مؤثر بوده و در هر شرایطی کار می کند. در انتها استرس شما باید از بین رفته و یا حداقل تقلیل یابد. احساس آرامـش و راحتـی خواهید کرد، حتی ممکن است شبیه انسانی بی خیال از ناملایمات آزاد شوید. اندکی وقت را به مجسم نمودن لحظات خوشحالی و آرامش اختصاص داده و از نبـود استـرس لذت ببرید. بیاد داشته باشید که یاد خدا بهترین آرامش بخش در هر زمان و مکانی است . [ شنبه 86/7/7 ] [ 5:16 عصر ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
مطمئن شوید که در مورد یک رفتار خاص به طور کامل و همه جانبه تسامح دارید. بسیاری از والدین تصور میکنند توانستهاند رفتاری را نادیده بگیرند در حالی که چنین نیست و تسامح کامل و صد درصد نشان ندادهاند، لذا وقتی از این روش استفاده میکنید، باید مطمئن شوید که تمامی واکنشها، اعم از لفظی (نصیحت کردن، دادن زدن و غر زدن) و غیرلفظی (چشم غره رفتن، سر تکان دادن و در به هم کوبیدن) را کنترل میکنید. به روش تسامح ادامه دهید حتی اگر رفتار مورد نظر بدتر شود. گاهی اوقات نادیده گرفتن یک رفتار، قبل از اصلاح، موجب وخیمتر شدن آن میگردد. کودکی که پس از 10دقیقه آزرده ساختن مادرش به خواسته خود میرسد، اگر رفتار آزاردهنده ی او برای نخستین بار نادیده گرفته شود، ممکن است تا 15، 20 یا 30 دقیقه به این رفتار ادامه داده و اصرار به خرج دهد ولی اگر دریابد که با ادامه ی این رفتار نیز والدین او حساسیتی نشان نمیدهند و در این بیتوجهی پافشاری و جدّیت دارند، شدت و میزان استفاده از رفتار آزاردهندهاش را کاهش میدهد زیرا متوجه میشود که حاصلی برای او ندارد؛ اما تا زمانی که از بیثمر بودن رفتارش اطمینان حاصل نکند، به رفتارش ادامه خواهد داد. ابتدا یک رفتار را نادیده بگیرید سپس از سایر مجازاتها استفاده کنید. در مواردی که فرزندتان سعی دارد با نشان دادن رفتاری خاص، شما را به نشان دادن عکسالعمل وادار کرده و از این طریق به خواستههای خود دست یابد، استفاده از روش تسامح موفقیتآمیز خواهد بود، ولی در بعضی موارد، استفاده از این روش به تنهایی برای اصلاح یک رفتار کافی نیست و این اقدام باید با سایر مجازاتها همراه گردد. [ سه شنبه 86/6/27 ] [ 10:32 صبح ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
گفتوگو با نویسنده وبلاگ برگزیده سال، «یک پزشک» • وبلاگ شما در رده وبلاگهای علمی- آموزشی قرار میگیرد و به نظر انتخابکنندگان topmedia.ir به عنوان بهترین وبلاگ علمی-آموزشی هم انتخاب شد. اما علاوه بر این در مرحله دوم از طرف کاربران به عنوان برترین وبلاگ سال هم انتخاب شد. در حالی که در این نوع انتخابها معمولا رسانههای علمی کمتر مورد توجه قرار میگیرند و بیشتر عامهپسندها انتخاب میشوند. ۱ پزشک علیرغم اینکه یک وبلاگ علمی است توانست نظر مخاطبان عام را هم جلب کند. این انتخاب را شما نشانه ارتقای سطح مخاطبان وبلاگستان میدانید یا وبلاگ شما ویژگی خاصی داشته است؟ من شخصا یکی دو سال خواننده حرفهای وبلاگها بودم، سعی کردم آشنایی نسبی با رسانه وبلاگ پیدا کنم و سلیقه مخاطبان را حدس بزنم. در کنار این مسئله قبل از نوشتن هر پست سعی میکنم خودم را جای خواننده نوشتهها بگذارم و ببینم یک خواننده خسته از کار روزانه که پشت مانیتور نشسته، موضوع و نوع نوشتهام برایش جالب خواهد بود یا نه. راستش توجه به مقولهای به نام سرگرمیسازی entertainment آن هم از نوع مسئولانهاش، مسئلهای ضروری برای همه رسانههاست. بنابراین من به عنوان یک وبلاگنویس همواره توجه میکنم که اگر پستی مانند یک پست آیتی خاص و یا یک پست صرفا پزشکی دارم، در کنارش یکی دو پست سرگرمکننده هم داشته باشم، به مخاطب احترام بگذارم، نوشته تکراری نداشته باشم، اخبار دست اولی را که در وب فارسی وارد نشدهاند وارد وبلاگ کنم، از عکس و ویدئو در پستهایم استفاده کنم و پستهایم را با زبانی ساده و برای همگان بنویسم. • به نظر میرسد وبلاگنویسی برایت خیلی جدی است. در این یکی دو سال که به نظر بعضیها دوران افول وبلاگنویسی است کمتر وبلاگ مطرح و منظمی را میتوان پیدا کرد که مطالب جدی داشته باشد. وبلاگنویسان حرفهای قدیمی هم کمی بیحوصله و بیانگیزهاند و برخیهایشان هم بیشتر گرفتار حاشیه و دعواهای وبلاگی شدهاند. اما تو هنوز با قدرت ادامه میدهی و تقریبا هر روز در وبلاگت یک مطلب جدی منتشر میکنی. این همه انگیزه را از کجا میآوری؟ • از مطالب و لینکهایی که در وبلاگت قرار میدهی به نظر میرسد یک وبگرد حرفهای باشی. اینترنت روزانه چقدر از وقتت را میگیرد؟ این زمان به کار و زندگیات لطمه نمیزند؟ تقریبا در خبرخوان خودم خروجی فید 30 منبع خبری آیتی و همین تعداد منبع خبری پزشکی و منبع خبری اخبار روز دنیا را قرار دادهام. سرعت مطالعهام نسبتا بالاست، طوری که در عرض نیم ساعت، علاوه بر مرور کلی اخبار، حدودا 12-10 سوژه مناسب برای نوشتن در وبلاگ پیدا میکنم. از این تعداد سوژه آنهایی را که در وبلاگم قابل طرح هستند و وقت زیادی برای نوشتن نمیگیرند و با سلیقه و نوع نیاز مخاطبان وبلاگ هماهنگ هستند، انتخاب میکنم و در وقت دوم وبلاگنویسی، مینویسم. سابقا وقت بیشتری برای نوشتن پستهایم میگذاشتم، اما به تازگی بیشتر پستها را در عرض فقط چند دقیقه مینویسم. به علاوه من اصلا وبگردی برنامهریزینشده ندارم، چتهایم بسیار محدود هستند و بیشتر وقتها مسنجرم بسته است. در ضمن بسیاری از مطالبی را که فرصت خواندن آنها را پیدا نمیکنم به گوشی موبایلم منتقل میکنم و بعدا مثلا در بیمارستان در فاصله ویزیت بیماران، در زمانی که نمیشود کار خاصی انجام داد، مطالعه میکنم. • شما که خودت پزشک هستی به نظرت این میزان استفاده زیاد از اینترنت نشانه اعتیاد اینترنتی نیست!؟ • حالا اگر یک هفته به اینترنت دسترسی نداشته باشی چه میکنی؟ تحملش چقدر ممکن است مشکل باشد؟ • کی و چطور با وبلاگنویسی آشنا شدی؟ چطور شد تصمیمگرفتی خودت هم وبلاگ داشته باشی؟ از راهانداختن وبلاگ هدف خاصی را دنبال میکردی یا صرفا برای سرگرمی و ورود به یک تجربه جدید بود؟ اما جرقه اصلی و مشوق اصلی برای وبلاگنویسی دیدن سایتی بود که ایندکس وبلاگهای پزشکان غربی بود (medlogs.com)، خواندن نوشتههای متنوع این وبلاگنویسان برایم بسیار جالب بود، میدیدم که آنها در مورد همه چیز مینویسند، از رخدادهای سیاسی گرفته، تا مسائل پزشکی و از خبرهای مهم آیتی گرفته تا مسائل هنری. بنابراین یک ماه از خواندن این وبلاگها نگذشته بود که وبلاگی در بلاگر راه انداختم (http://1physician.blogspot.com) و شروع کردم به نوشتن. انتخاب نام این وبلاگ هم کاملا تصادفی بود، آن روز من هر نامی برای وبلاگ انتخاب میکردم از اسامی شاعرانه گرفته تا نامهای روتین، میدیدم که همه قبلا ثبت شدهاند، نهایتا از سرناچاری این نام را انتخاب کردم. راستش روزهای اول فکر میکردم که نوشتههای پزشکی طرفدار زیادی داشته باشند و تصورم این بود که تعداد خوانندگان پزشک آنقدر زیاد باشند که مجبور شوم، تنها در مورد خبرها و مسائل پزشکی بنویسم، اما به تجربه فهمیدم که با این نوع نوشتن، مخاطب زیادی پیدا نمیکنم و باید تنوع زیادی به وبلاگ بدهم. • روند وبلاگنویسی فارسی را چطور میبینی؟ به نظر تو وبلاگنویسی فارسی در آینده به کجا میرود؟ شما بهترین وبلاگهای آیتی خارجی را در نظر بگیرید، همه آنها اسپانسر مالی دارند و همیشه پر هستند از آگهی. بنابراین نه تنها هزینه دومین و هزینه ساعات نوشتن را به دست میآورند، بلکه وبلاگ یک درآمد جانبی هم برای آنها محسوب میشود. نبودن چیزی به نام «تجارت الکترونیک» در ایران و همچنین مرسوم نبودن «آگهی اینترنتی» ضربه جدی به وبلاگنوسی حرفهای میزند. ما حتی نمیتوانیم از سیستم آگهی کلمهای گوگل در وبلاگهایمان استفاده کنیم. شخصا به زحمت با آگهیهای اندکی که اخیرا جذب کردهام، می توانم خرج سالانه هوستینیگ وبلاگ را سربهسر کنم ولی بسیاری از وبلاگهای دیگر این امکان را ندارند. مسئله دیگر این است که خطوط قرمز نوشتن در ایران به درستی مشخص نیستند. یک وبلاگنویس نمیداند که میتواند با نام حقیقی بنویسد و یا مستعار نوشتن به صلاحش است. نمیداند ابراز نظر در مورد یک مسئله سیاسی و یا اجتماعی فراتر از خطوط قرمز است یا نه. موج گسترده محدودیت اینترنتی هم از دیگر عوامل است. این امر ضمن اینکه باعث میشود خیلی از تازهواردان دنیای اینترنت، اصلا وبلاگنویس نشوند، دسترسی به بسیاری از منایع دست اول و معتبر خبری را با دشواری بسیار روبرو میکند. فکر میکنم که نزدیک به 30 درصد منابع خبری من فیلتر هستند. در صورتی که این منابع چیزی نیستند جز سایتهای و وبلاگهای پزشکی و آیتی که عاری از مطالب مبتذل و یا سایر محتواهای ممنوعشده هستند. پایین بودن سرعت دسترسی به اینترنت هم علت دیگر است. اگر سرعت کانشکن ما اندکی بالاتر بود و میتوانستیم وبلاگها و سایتها را به معنی واقعی کلمه چندرسانهای کنیم، طبعا علاقمند و مخاطب بیشتری پیدا میکردیم. شما خودتان را جای یک وبلاگنویس بگذارید، چقدر میتوانید برای باز شدن یک صفحه، دانلود یک فایل، آپلود نوشتهها و عکسها در وبلاگ وقت بگذارید؟ بسیار پیش میآید که یک کار حداکثر دو سه دقیقهای، نیم ساعت وقت آدم را میگیرد. همین پایین بودن سرعت اینترنت اصلا باعث شده تعداد پادکستهای فارسی فعال به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. چون یک کاربر اینترنتی با سرعت پایین اصلا ریسک نمیکند یک فایل چند مگابایتی صوتی را با زحمت دانلود کند، فایلی که دست آخر معلوم نیست برایش جالب خواهد بود یا نه. از سوی دیگر داشتن ویدئوبلاگ و آپلود ویدئو در سایتهای اشتراک ویدئو، کار تقریبا ناممکنی برای ماست. من شخصا، سینما یکی از علاقهمندیهایم است. دوست داشتم سکانسهای برتر فیلمهای ایرانی و خارجی را با سلیقه خودم کات کنم و در یوتیوب آپلود کنم. ولی پایین بودن سرعت اینترنت باعث شد از این کار صرفنظر کنم. موضوع دیگر نبودن مشوق و نوع نگاه به رسانه وبلاگ است. در غرب وبلاگ را یک شکل مدرن رسانه میدانند. بسیاری از سایتهای خبری و روزنامههای معتبر بخشی برای بررسی وبلاگها دارند، نوشتهها و خبرهای بسیاری را می توانید پیدا کنید که در رسانه وبلاگ تحلیل میشود. وقتی «پدیدآورندگان آماتور محتوا» از سوی نشریه تایمز به عنوان شخصیت برتر سال انتخاب میشوند، بیش از پیش میتوان به اهمیت و ارزشی که در غرب به رسانه وبلاگ داده میشود، پیبرد. اما در ایران عملا وبلاگ یا رسانه تصور نمیشود و یا یک شکل بسیار ابتدایی آن فرض میشود. نداشتن حرف هم مسئله دیگر است. حقیقت این است که محتوای رسانهها و وبلاگها منعکسکننده باورها، دانش و تحلیل مردمان یک جامعه است. بنابراین شما چطور در جامعهای که سرانه مطالعه آن در حد چند دقیقه است و تیراژ کتابها و روزنامههایش، روز به روز کمتر میشود، انتظار داری مردم حرف زیادی برای گفتن داشته باشند؟ • به نظر میرسد کمتر در حرکتهای جمعی وبلاگی شرکت میکنی و با وبلاگنویسان دیگر کمتر تعامل داری. این به دلیل شخصیت فردیات است یا میخواهی از حاشیهها دور باشی؟ • کمی هم در مورد خودت بگو. در وبلاگت کمتر در مورد خودت نوشتهای. حتما برای مخاطبانت جالب است که بیشتر در مورد تو بدانند. • وبلاگت چقدر بازدیدکننده دارد و مخاطبانت بیشتر در چه طیف و گروهی هستند؟ با خوانندگانت چطور تعامل داری؟ • برایت پیش آمده که وبلاگنویسی برایت زمینهساز ارتباط یا آشنایی خاصی شود که در زندگیات تاثیر بگذارد؟ خاطره خاصی از ارتباط و تعامل با خوانندگان وبلاگ داری؟ [ سه شنبه 86/6/27 ] [ 10:21 صبح ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
|
||