پرتگاه | ||
پیروزی در زندگی به عوامل مختلفی بستگی دارد: 1- ایمان به پیروزی : کسی میتواند به پیروزی برسد که خواهان آن باشد و در وجود خود توان رسیدن به آن را بیابد و خویش را لایق رسیدن به پیروزی بداند و نسبت به تحقق آن امیدوار باشد. این امر نیاز به روی آوردن به افکار مثبت و طرد افکار منفی دارد. 2- تصمیم و قاطعیت: یکی ار رموز پیروزی مردان بزرگ، اراده قوی و عزم راسخ آنها بوده است. کسانی که از میان موانع و مشکلات بگذرند و از تندباد حوادث به سلامتی عبور کنند، به اهداف متعالی خود خواهند رسید. چه بسا افرادی که از امکانات خوبی برخوردارند، ولی به دلیل سستی اراده و عدم اعتماد به نفس و عدم قاطعیت در امور، از اتخاذ تصمیم بازمانده و به رکود و شکست تن دادهاند و چه بسا افرادی که با وجود امکانات کم و شرایط سخت، با عزمی راسخ و اعتماد به نفس به قلههای رفیع پیروزی نائل گشتهاند. 3- پشتکار و استقامت: پیروزی و پیروزی برای کسانی که در عرصه پیکار زندگی تسلیم موانع نشده و با صبر و شکیبایی به راه خود ادامه دادهاند.صبر و ظفر هر دو دوستان قدیماند بر اثر صبر نوبت ظفر آید.میگویند: "نجاری دراثنای ساختن یک صندلی که به یکی از قضات متعلق بود، اهتمامی زیاد ظاهر میساخت و در استحکام آن سعی بلیغی داشت. کسی به وی گفت: این اندازه و موشکافی برای چیست؟ گفت: برای این که میخواهم روزی بر آن بنشینم.عاقبت نیز چنین شد. نجار مزبور، به خواندن علم حقوق شرع کرد و پس از مدتی به منصب قضاوت رسید". زکوشش به هر چیز خواهی رسی به هر چیز خواهی کماهی رسی میگویند: یک دانشآموز چینی که در رشته تحصیلی خود پیشرفتی به دست نیاورده بود، از شدت یأس و نا امیدی کتاب هایش را جمع کرد و به دور افکند. در همان لحظه مشاهده کرد که زنی مستمند قطعه فلزی را با سختی سوهان میزند تا از آن سوزنی درست کند. مشاهده این صحنه به او درسی آموزنده آموخت. او تصمیم گرفت به کلاس درس برگردد و به هر قیمتی که هست، با قاطعیت تمام به ادامه تحصیلات بپردازد.او در سایه شکیبایی در ردیف دانشمندان شهیر عصر خود قرار گرفت. 4- خودشناسی: یکی از راههای رسیدن به پیروزی ، خودشناسی است. منظور از خودشناسی، شناسایی ذوق و استعداد و تواناییها است. از ادیسون پرسیدند: چرا اغلب جوانان موفق نمیشوند؟ گفت: برای این که راه خود را نمیشناسند و در جاده دیگری گام بر میدارند. یکی از دلائل شکست بعضی از جوانان، در نظر نگرفتن علاقه و ذوق شخصی است. مثلاً شخصی به درس علاقه ندارد، ولی به کارهای هنری یا فنی علاقهمند است. با این حال با اکراه واجبار و یا متأثر شدن از دیگران به تحصیل میپردازد. بدیهی است در این صورت به توفیقی دست پیدا نمیکند. [ سه شنبه 88/5/6 ] [ 1:33 عصر ] [ Babak ]
[ نظرات () ]
|
||